من توی شهر بالابا به دنیا اومدم. پدرم پیامبر بود. وقتی پنج سالم بود مریض شدم و مُردم. بردنم قبرستون، خاکم کردن. نصفشب یه جادوگر اومد بالای سرم نشست. کتابش رو باز کرد و طلسم خوند. همون لحظه توی بیمارستان امام حسین تهران دوباره متولد شدم.
حالا هم اگه مرخصم نکنی، جادوت میکنم دکتر. هم خودت رو، هم خانوادهت رو!
مصاحبه با بیمار سایکوتیک، بیمارستان روانپزشکی ایران