شواهد علمی تا امروز اکثراً خلاف باور «اختیار» بودهاند. یعنی از نظر علمی هنوز دلیل کافی وجود ندارد که بخواهیم فکر کنیم «اختیار» یک مفهوم حقیقی است و ما میتوانیم آگاهانه کاری جز آنچه قرار است را انجام دهیم.
اجازه بدهید بروم سراغ اول داستان: سال ۱۹۸۳.
در سال ۱۹۸۳، دانشمند فیزیولوژی اعصاب، بنجامین لیبت (Benjamin Libet)، آزمایشی انقلابی انجام داد. آزمایشی که نتایج امروزی هنوز مؤید آن هستند.
لیبت از شرکتکنندگان آزمایشش خواست تا به صفحهای مثل صفحهی ساعت نگاه کنند. یک نقطه روی این صفحه در حال حرکت بود.
به علاوه لیبت یک دکمه در اختیار افراد گذاشت و از آنها خواست تا هر وقت «قصد کردند» دکمه را فشار دهند، یعنی هر وقت از تصمیم خود برای فشردن دکمه «آگاه» شدند، ببینند نقطهی صفحهی ساعت روی کدام عدد قرار دارد. در تمام طول آزمایش، سیگنالهای الکتریکی مغز افراد توسط الکتروانسفالوگرافی ثبت میشد.
بین زمان «قصد کردن» و زمان فشردن دکمه، ۲۰۰ میلیثانیه تأخیر وجود داشت. اما نکتهی جالب این بود که افزایش ولتاژ پتانسیلی که به نقطهی «عمل» میرسید، ۵۵۰ میلیثانیه (۳۵۰ میلی ثانیه قبل از آگاهی فرد نسبت به قصد خود) شروع میشد. یعنی فرد وقتی از تصمیمش برای فشردن دکمه آگاه میشد که کار از کار گذشته و تصمیم گرفته شده بود.
تصمیمهایی که در زندگی روزمره میگیریم، به مراتب پیچیدهترند و عوامل مختلفی بر آنها اثر میگذارند. اما آزمایش لیبت که حدود ۳۳ سال پیش انجام شد، پایان این ماجرا نیست.
مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ انجام و در Nature منتشر شد، نشان داد که حدود ۱۰ ثانیه قبل از آگاهی فرد نسبت به تصمیم خود میتوان آن را پیشبینی کرد. از این ۱۰ ثانیه آسان نگذرید! شروع کنید تا ۱۰ بشمرید. وقتی به ۱۰ رسیدید، آن وقت فکر کنید حالا از تصمیمی آگاه شدهاید که وقتی شروع به شمردن کردید، در مغز کلید خورده بوده است و احتمالاً در آیندهی نزدیک آن را عملی خواهید کرد.
اگر روزی ثابت کردیم که احساس ذاتی «اختیار» که همگی آن را تجربه میکنیم، صرفاً زاییدهی مغز است، این حقیقت چه تأثیری در زندگی روزمرهمان خواهد گذاشت؟
آیا میشود برای اخلاق حدی قائل شد؟
آیا میشود یک جنایتکار را به خاطر اعمالش به مجازات جسمانی محکوم کرد؟
بیشتر
راجع به آزمایش لیبت:
http://www.informationphilosopher.com/freedom/libet_experiments.html
مطالعهی یادشده در Nature:
https://www.nature.com/neuro/journal/v11/n5/full/nn.2112.html
سلام خیلی جالب بود