فکر کنید که یک روز بر اثر کهولت سن میمیرید،
و بعد دوباره همانجای قبلی متولد میشوید.
البته این بار خاطرات زندگی گذشته را به همراه دارید!
هری آگوست شخصیتی است که زندگی اینچنینی دارد. پس از طی کردن چهار چرخه بالاخره متوجه میشود که دیگرانی نیز مثل او وجود دارند و با همکاری آنها زندگیهای بعدی را آسانتر طی میکند. تا اینکه یک روز از آینده پیامی میرسد: «آخر دنیا دارد نزدیک میشود!»
هری آگست در دههی ۲۰ میلادی به دنیا میآید و وقایع قرن بیستم را، هر بار با کمی اختلاف تجربه میکند. از جنگ جهانی دوم گرفته، تا پروژهی منهتن و زوال شاه ایران. تسلط نویسنده بر تاریخ جهان و اتفاقات قرن بیستم ستودنی است.
موضوع کتاب یادآور فیلم لبهی فرا (Edge of Tomorrow) بود. در آن فیلم هم تام کروز در نقش سربازی بازی میکند که هر بار پس از مرگ به نقطهی مشابهی باز میگردد.
مدتها بود که هیچ کتابی اینچنین من را مجذوب نکرده بود. هیجان، علیالخصوص در فصول پایانی بالاست و نویسنده پایانبندی خوبی برای داستان ترتیب دیده است.
این کتاب با نام «پانزده زندگی اول هری آگوست» به دست مهرآیین اخوت ترجمه و از نشر هیرمند منتشر شده است.